دو تا از بچههای بابا الفبا قرار بود که برای خانم معلمش کاردستی درست کنن. به نظر شما کدوم یکی از بچههاش بود؟
“خ” آفرین درست حدس زدی. با خودشون فکر کردن که چی درست کنن.
به این نتیجه رسیدن که اسمشون رو روی مقوا بنویسن و با پولک و ملیله تزئینش کنن.
دوتایی مرتب و با سلیقه کاردستیشون رو درست کردن و دم در گذاشتن که مدرسه ببرن.
خودشون هم کم کم آماده میشدن که برن مدرسه. بچهها یه جوجه داشتن که خیلی شلوغ بود.
جوجه کوچولو اومد کنار در خونه و وقتی این کاردستی رو دید، شروع به نوک زدن کرد.
یهو نقطههای کاردستی پایین افتادن و بچهها وقتی اومدن، دیدن نقطههای خ افتاده پایین.
اونو زود برداشتن و با چسب سر جاش چسبوندن. اما باز جوجه کوچولو بهش نوک زد و نقطهها افتادن.
پیشنهاد ویژه: کاربرگ پر کردن نقطه چین
بچهها هم وقتی دیدن که جوجه اینکارو انجام میده، عصبانی شدن و با پاشون جوجه رو زدن.
بعد هم نقطه رو سر جاش گذاشتن. جوجه بیچاره خورد به دیوار و دردش گرفت.
بچهها خیلی از کارشون ناراحت شدن. زود جوجه کوچولو رو برداشتن و نازش کردن. ازش معذرت خواستن.جوجه کوچولو هم از درد می گفت: ج ج ج ج
بچهها به جوجه گفتن که چیکار کنیم که از دستمون ناراحت نباشی؟ جوجه هم به نقطهها اشاره میکرد و میگفت:” ج ج ج ج ج…..”
بچهها هم گفتن باشه. نقطه رو پایین میذاریم. بعد به هم گفتن که بیا جوجه رو هم ببریم مدرسه تا خانم معلم ببینه که ما تقصیری نداریم.
بچهها جوجه و کاردستی رو مدرسه بردن، نقطههاش رو هم سر جاش گذاشتن و به خانم معلم نشون دادن.
خانم معلم دید که جوجه کوچولو باز نقطهها را با نوکش زد و نقطهها پایین افتادن.
حتما بخوانید: دیکته درس جـ ج کلاس اول دبستان