برای تدریس این درس باید به دانش آموزان بفهمانیم در کلماتی که اُ استثنا دارند در کلمه صدای او دیده میشود ولی صدای اُ خوانده میشود.
یک روز در شهرک الفبا جشن بود و همه خوشحال و شاد در این جشن شرکت کرده بودند.
نشانه های الفبا درحال خوش و بش کردن با هم بودند که دیدند نشانهی و نیامده است.
همه از هم سراغ او را میگرفتند، آخه دوستان خوب این طوری هستند و همیشه جویای احوال هم هستند.
بالآخره گفتند باید یکی برود و ببیند چرا نیامده است. -ُ که از بقیه زبر و زرنگتر بود گفت من میروم .
هرچه از او پرسید که چه شده است جوابی نشنید، فقط او به دهانش اشاره میکرد که صدایش در نمی آید.
–ُ رفت و یک قلم و کاغذ آورد و به او داد تا برایش بنویسد که چرا صدایش در نمیآید.
او در کاغذ نوشت که سرما خورده و صدایش گرفته است و قرار بوده که امروز در جشن شعر بخواند برای همین ناراحت است .
-ُ فکری کرد و گفت اوّل بلند شو برویم صورتت را بشور و مرتب شو سپس او را به طرف دستشویی برد و صورتش را شست.
موهای پریشانش را مرتب کرد و گفت برای رفتن به مهمانی باید تمیز باشی.
بعد به او گفت من کوچکم و در جیب تو جا میشوم، موقع خواندن شعر تو فقط لب بزن و من شعر را بلند میخوانم.
هردو به مهمانی رفتند و آن روز او شعرش را خواند.
همه او را میدیدند ولی شما بگویید صدای چه کسی را میشنیدند؟
آفرین صدای –ُ را میشنیدند.
پس از این قصه کلماتی مانند خورشید را نوشته و -ُ میگوییم: بچهها در این کلمات نشانهی او را میبینیم اما صدای –ُ را میشنویم.
حتما بخوانید: دیکته درس اُ استثنا کلاس اول دبستان