دو تا ا میخواستند با هم مسابقه بدهند، یک، دو، سه گفتند و دویدند. این بدو، آن بدو… این بدو، آن بدو…
تماشاچیها دست زدند و گفتند :” بدو!…بدو!…”
هر دو تا ا تندتر دویدند،هر دو میخواستند اول بشوند.
تماشاچیها باز هم دست زدند، سوت زدند و گفتند:”بدو!… بدو!… تندتر بدو!…”
هر دو تا ا تند و تند دویدند و دویدند تا به آخر مسابقه رسیدند. یکی زودتر رسید و یکی
دیرتر. به برنده، یک کلاه جایزه دادند و شد آ و آن یکی هم شد، ا دوم.
پیشنهاد ویژه: تمرین هایی برای خوش خطی کودکان
آ تشنهاش بود، رفت لب چشمه، آب بخورد. چشمه، خشک بود. رفت لب دریا، آب دریا شور بود. رفت کنار رودخانه، خم شد که آب بخورد، افتاد توی آب.
آب، آ را با خودش برد. ماهی گیر، آ را دید. او را از آب گرفت و به خونه برد.
داد دست بچهاش و گفت : ” بگیر… این هم آ که میخواستی! مواظب باش که دیگر گمش نکنی!”
بچه، خوش حال شد. آ را گرفت. آ سردش بود. از سرما میلرزید. بچه آ را برد کنار آتش. آ
گرم شد. بچه برایش آش درست کرد. آ آش را خورد. بعد هم توی دفتر مشق، کنار دوستانش خوابید.
حتما بخوانید: دیکته شب اول ابتدایی حرف آ،ب،د،م
عالی هستن این داستان ها ممنونم
خواهش میکنم سارا خانم
پیشنهاد میکنم حتما در سایر شبکه های اجتماعی هم عضو بشی اونجا کلی آموزش های مفید و جالب داریم.
🥰اینستاگرام عینکی
einaky_com
🥰کانال تلگرام عینکی
einaky_com
🥰گروه درسی عینکی در تلگرام
einaky_group
کانال اپارات عینکی
@einaky.com