مادری دو بچه به اسم او اول و او غیر اول داشت. یک روز مادر داشت تو بازار خرید میکرد که یکدفعه تعجب کرد چون پسرش و غیر اول را دید که با یک لباس ورزشی شیک کنارش ایستاده بود و داشت میوه میخرید.
مادرش گفت:” ای وای مادر، آخه منم دارم میوه میگیرم، تو کی اومدی؟ شما که خوابیده بودی! این لباسهای ورزشی رو از کجا اوردی”؟
اما و بهش گفت: ” مادر اشتباه گرفتی من پسر شما نیستم، خیلیها بهم گفتن که شما شبیه و غیر اول هستین اما من صدام با صدای پسر شما فرق میکنه شغلم داور و معلم ورزش هم هستم”.
پیشنهاد ویژه: کاربرگ دست ورزی و دست خط (تقویت هوش دیداری کودکان)
مادر و غیر اول از آقای و خواهش کرد که به خانهی آنها برود تا با پسرانش آشنا بشه!
وقتی رسیدن خونه دو برادر که قبلا آوازهی آقای و رو شنیده بودن از دیدنش خوشحال شدن و ازش خواستن که علاوه بر اینکه به شغلش میرسه تو شهرک الفبا بیاد بهشون کمک کنه و بعضی از کلمات که با صدای آقای و قشنگتره، تلفظ شونو بعهده بگیره.
اینطور شد که بعضی ازکلمات مثل ورزش، داور، گاو، سماور، میوه….که تلفظش برای او اول و غیر اول سخت بود رو به عهدهی آقای و قرار دادن و اینجوری شد که پای آقای و به شهرک الفبا باز شد.
حتما بخوانید: دیکته درس “و” کلاس اول دبستان