شغل آقای ژ تو شهرک الفبا رانندهی آژانس بود. یک روز که سرویس داشت، چون تو ترافیک مونده بود و دیر شده بود که سرویسدهی کنه به همین خاطر توی خیابان با سرعت زیاد ویراژ میداد ژژژژژژژژ……
چون میخواست آقا بیرژن رو به فرودگاه برسونه، آقا بیژن ژیمناستیک کار بود و قرار بود بره ژاپن مسابقه بده.
گشت نامحسوس آژیر میکشید و دنبال آژانس آقای ژ افتاد و ماشینشو متوقف کرد.
آقای پلیس شهرک الفبا چون خودکار نداشت با ماژیک سه برگ جریمه نوشت و به آقای ژ داد.
آقای ژ از شدت ناراحتی این برگههای جریمه رو گوله کرد و رو سرش گذاشت. وقتی آقا بیژن به فرودگاه میرسوند، آقا بیژن ازش پرسید:” اینا چیه روسرت گذاشتی”؟
پیشنهاد ویژه: تمرین هایی برای خوش خطی کودکان
آقای ژ فقط گفتن : ” ژژژژژ (یعنی جریمهی ویراژم است)” و دیگه چیزی نگفتن.
آقا بیژن هم فکر کرد و اسم شونو گفتن. مسافرای آقای ژ بیشتر کسایی بودند که حرف ژ داشتند، خانم منیژه، ژاله، آقا پژمان و…..
خوب بچههای گلم شما هم چند کلمه بگین که حرف ژ داشته باشه و آقای ژ بتونه به اونها سرویسدهی کنه.