عینکی

دیدتان را به یادگیری متحول کنید.
0

درسنامه درس دوازدهم فارسی پنجم

خانه » سوالات درس به درس » سوالات درس به درس پنجم » درسنامه درس دوازدهم فارسی پنجم
درسنامه درس دوازدهم فارسی پنجم

شهربانو دوستی

درباره نویسنده
شهربانو دوستی هستم، مدیر و موسس وب سایت عینکی دبیر آموزش و پرورش و علاقه مند به سئو

معنی درس دوازدهم: فردوسی، فرزند ایران فارسی پنجم 

 

به چهره، نکو بود بر سانِ شید *** ولیکن همه موی، بودش سپید
معنی: از نظر چهره و ظاهر مانند خورشید، نیکو و زیبا بود اما تمام موی او سفید بود.

چو فرزند را دید، مویش سپید *** بشد از جهان، یکسره ناامید
معنی: وقتی فرزندش را با موی سفید دید کاملاً از جهان ناامید شد.

چو آیند و پرسند گردن کشان *** چه گویم از این بچّه ی بد نشان؟
معنی: وقتی پهلوانان بیایند و از این بچّه ی بد نشان (سفید موی) سؤال کنند، چه بگویم؟

چه گویم که این بچّه ی دیو، کیست *** پلنگ دو رنگ است یا خود پَری است
معنی: چه بگویم که این بچّه دیو، کیست. این بچّه، پلنگ دو رنگ است یا خود فرشته است.

بخندند بر من، مِهان جهان *** از این بچّه، در آشکار و نهان
معنی: بزرگان جهان در آشکار و نهان به خاطر این بچّه به من میخندند و مرا مسخره میکنند.

یکی کوه بُد، نامش البرز کوه *** به خورشید نزدیک و دور از گروه
معنی: کوهی وجود داشت که نامش کوه البرز بود و به خورشید نزدیک و از گروه دور بود.

بدان جای، سیمرغ را لانه بود *** که آن خانه از خلق، بیگانه بود
معنی: در آن کوه، لانه ی سیمرغ وجود داشت که از مردم و آفریده ها خالی و بیگانه بود.

نهادند بر کوه و گشتند باز *** برآمد بر این، روزگاری دراز
معنی: کودک سفید موی را روی کوه گذاشتند و برگشتند و از این ماجرا، زمان زیادی گذشت.

پدر، مهر بُبرید و بِفکند خوار *** جفا کرد بر کودکِ شیرخوار
معنی: پدر مهر و محبّت را از فرزند قطع کرد و با خفّت و ذلّت او را دور انداخت و بر کودک شیرخوار ظلم و ستم کرد.

خداوند، مهر آن کودک را در دل سیمرغ افکند.
معنی: خداوند، مهر و محبّت آن کودک سفید موی را در دل سیمرغ انداخت.

بدین گونه بر، روزگاری دراز *** برآمد که بُد کودک آنجا به راز
معنی: این گونه روزگاری طولانی که کودک در آن کوه پنهان و به صورت یک راز زندگی میکرد، گذشت.

مانند دایه ای مهربان، تو را پرورده ام.
معنی: مثل یک سرپرست و مادر مهربان تو را پرورش داده و بزرگ کردهام.

همان گه، بیایم چو ابرِ سیاه *** بی آزارت آرم، بدین جایگاه
معنی: همان لحظه مثل ابر سیاه پیش تو می آیم و بی آزار و اذیت، تو را به این مکان می آورم.

دل سام شد چون بهشتِ برین *** بر آن پاک فرزند، کرد آفرین
معنی: دل سام، پدر زال، همچون بهشت اعلی شد و به آن فرزند پاک، آفرین گفت.

معنی کلمات درس دوازدهم فارسی پنجم

نهان: پنهان  اطبا: جمع طبیب
مهان: بزرگان  درجه: مقام
بد نشان: زشت ، شوم  هریسه: نوعی آش
گردن کشان: در شاهنامه یعنی پهلوانان تصور می کرد: اندیشه می کرد
شرمسار: خجالت زده ، شرمنده  بزرگان: در این جا انسان های بزرگوار
دیدار: دیدن ، ملاقات طبل: ساز بزرگ استوانه ای
یزدان: خداوند بی آزارت: بی آزار تو ، بدون زحمت دادن به تو
شیردل: دلیر ، شجاع  پیوسته: مداوم
جرات: شجاعت ، دلیری  سرافزازی: سربلندی و افتخار
اندوهگین: ناراحت ، غمگین خواستار: خواهان
خاندان: خانواده دستگاه: قدرت و جلال ، ثروت
شید: خورشید  جلال: عظمت
برسان: مانند  فراز: بالا
نکو: خوب ، نیکو  پیمودن: طی کردن
سام نریمان: سام پسر نریمان  روان شد: به راه افتاد
نگهبان: محافظ ، پاسدار  پوزش: عذرخواهی
کهن: قدیم  سرزنش: نکوهش
گنجینه: خزانه ، جای گنج موبدان: روحانیان زرتشتی
بی همتا: یکتا دهان به دهان گشت: کنایه در همه جا گفته شد
نام آور: معروف روزگاری دراز: زمانی طولانی
کوه سر به فلک کشیده: کوه بلند معالجت: معالجه کردن ، درمان کردن
سیمرغ: مرغی افسانه ای عاجز ماندند: درمانده شدند
دامنه: کناره ، قسمت پایین کوه علاج: درمان
بفکند خوار: با خفت دور انداخت سرای: خانه ، کاشانه
جفا: ظلم خفت: خوابید
آشیانه: لانه فربه: چاق
دستان: دستان یا زال اسم پدر رستم است صحت: سلامتی

مخالف و متضاد درس دوازدهم فارسی پنجم

زیبا ≠ زشت
پیران ≠ جوانان
سفید ≠ سیاه
اندوهگین ≠ خوشحال
عاقبت ≠ آغاز
شجاع ≠ ترسو
آشکار ≠ نهان
بلند ≠ کوتاه
خوار ≠ عزیز
جفا ≠ مهر
گرسنگی ≠ سیری
تندرست ≠ بیمار
ناپسند ≠ پسندیده
گران بها ≠ بی ارزش
دیو ≠ فرشته
بیمار ≠ سالم
عاجز ≠ توانا
راست ≠ چپ
لاغر ≠ چاق
فربه ≠ لاغر
امید ≠ نا امید

هم خانواده درس دوازدهم فارسی پنجم

مشهور= شهرت ، مشاهیر
شعر= شاعر ، مشاعره
عیب= عیوب ، معیوب
خلق= خالق ، مخلوق
لرزه= لرزان ، لرزش
تصور= تصویر ، تصاویر
اطبا= طبیب ، مطب
علاج= معالجه
حاضر= حضور ، محضر

کلمات  املایی درس دوازدهم فارسی پنجم

مشهور – جرئت – عاقبت – دایه – نقره – عیبی – مِهان – سیمرغ – گذاشتند – البرز – جوار – دهانه‌ی غاری – پوزش – خواستار – زال – طبل – لرزه

 

حتما ببینید: درسنامه درس سیزدهم فارسی پنجم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *