۱- فضلِ خدای را، که تواند شمار کرد؟ *** یا کیست آن که شکر یکی از هزار کرد؟
معنی: چه کسی میتواند لطف و بخشش خدا را بشمارد یا چه کسی است که شکر یکی از هزاران نعمت خدا را به جای آورد. (هیچکس قادر به شمارش فضل و نعمت خدا نیست.)
۲- بحر آفرید و برّ و درختان و آدمی *** خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد
معنی: خداوند، دریا، خشکی، درختان، انسان، خورشید، ماه، ستارگان، شب و روز را آفرید.
۳- اجزای خاک مُرده، به تأثیر آفتاب *** بُستانِ میوه و چمن و لاله زار کرد
معنی: خداوند اجزای خاک بیجان را به کمک و تأثیر نور آفتاب به باغ میوه و چمنزار و لاله زار تبدیل نمود.
۴- ابر، آب داد بیخ درختان مُرده را *** شاخ برهنه، پیرهن نوبهار کرد
معنی: ابر به خواست خدا ریشه ی درختان خشک و بیجان را آب داد و بهار و سبزه را در شاخهی خشک و خالی درختان قرار داد. (بهار آمد.)
۵- توحید گوی او، نه بنی آدم اند و بَس *** هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
معنی: ستایش کننده ی خدا فقط انسان ها نیستند بلکه هر پرنده (آفریده ای) که روی شاخه های بزرگ زمزمه میکند، ستایش کننده ی خدا است
شکرت: شکر تو را | بلای وحشتناکی: گرفتاری سختی |
از کار خدا سردر نمی آورم: متوجه رازهای خدا نمی شوم | ناگهان: غیر منتظره |
جالیز: کشتزار خربزه | گردوکان: درخت گردو |
مشخص: معلوم | خالق: آفریننده |
جذب: چیزی را به سوی خود کشیدن | لب به سخن باز کرد: شروع به حرف زدن کرد |
به شگفت آمد: تعجب کرد | تشکر: سپاس گزاری |
مغرور: خودخواه، متکبر | گلبرگ: برگ گل |
برکه: آبگیر | نسیم ملایم: باد آرام |
خود بینی: غرور، تکبر | خورشید نورش را پنهان کرد: غروب کرد |
تحسین می کرد: آفرین می گفت | غرور: سربلندی |
از پشت کوه بیرون آمد: طلوع کرد | سراغ: در جستجوی چیزی رفتن |
شاخسار: شاخه های درختان | حسرت می خورند: افسوس می خوردند |
بنی آدم: انسان | زمزمه: نغمه، سرود، آواز |
شاخ برهنه: شاخه بدون برگ و میوه | توحید گوی: ستایش کننده |
تاثیر: اثر کردن | بیخ: بن ، اساس |
اجزا: جمع جز، بخش ها | خاک مرده: خاک خشک و بی حاصل |
لیل: شب | نهار: روز |
بر: خشکی | انجم: ستارگان |
بحر: دریا | که: چه کسی |
فضل: بخشش | شمار کردن: شمردن، حساب کردن |
بحر ≠ بر
لیل ≠ نهار
مرده ≠ زنده
برهنه ≠ پوشیده
بزرگ ≠ کوچک
زیبا ≠ زشت
خواب ≠ بیدار
مغرور ≠ فروتن، متواضع
غمگین ≠ شاد
فضل= فاضل، فضیلت
انجم= نجوم
شکر= شاکر ، تشکر
تاثیر= موثر، اثر
تعریف= معرفی
دیدن= دید، دیدار
درس فضل خدا:
فضل – بحر – انجم – نهار – تأثیر – برهنه – توحیدگوی
بخش دانش زبانی:
حسرت – تحسین – غرور – علفزار- مشخص – غروب – سپاسگزار
الله اکبر– پیشانیاش – بلای وحشتناکی
حتما ببینید: درسنامه درس سوم فارسی پنجم