عینکی

دیدتان را به یادگیری متحول کنید.
0

درسنامه درس هشتم فارسی پنجم

درسنامه درس هشتم فارسی پنجم

شهربانو دوستی

درباره نویسنده
شهربانو دوستی هستم، مدیر و موسس وب سایت عینکی دبیر آموزش و پرورش و علاقه مند به سئو

معنی شعر های دفاع از میهن فارسی پنجم

۱- چو ایران نباشد، تن من مباد *** بدین بوم و بر، زنده یک تن مباد
معنی: وقتی ایران وجود نداشته باشد وجود و تن من نیز نباشد و در زمان نبودن ایران حتی یک تن نیز در این سرزمین زنده نباشد.

در میان این همه شکوه و جلال، ناگاه تاخت و تازی سهمگین از سوی باختر، آغاز گشت.
معنی: در میان این همه بزرگی و شکوه، ناگهان حمله ای ترس آور و خوفناک از سوی مغرب (مقدونیّه) آغاز شد.

۲- وقتی که اسکندر آهنگ ایران کرد / ۳-هر جا که شهری دید / با خاک، یکسان کرد.
معنی: وقتی که اسکندر مقدونی قصد حمله به ایران را کرد در سر راهش هر جا که شهری را دید آنجا را به طور کامل نابود کرد.

اسب سردار با یال فروریخته و دم برافراشته، پیش از اسب های دیگر، سوار خود را به بالا می کشاند.
معنی: اسب آریو برزن، سردار و فرماندهی ایرانی، با موی گردنِ فروریخته اش و دم بالا برده اش جلوتر از اسب های دیگر، سوار خود را به بالا می کشاند و پیش میبرد.

من، آریو برزن / فرزند ایرانم / در آخرین سنگر / اینک تنم، جانم
معنی: من، آریو برزن، سردار ایرانی و فرزند میهن عزیزم ایران هستم که در آخرین سنگر زندگی ام قرار گرفته ام اکنون این تن و جان من که برای فدا کردن در راه ایران آماده است.

آیا باید تسلیم شد و چیرگی دشمن را بر خانمان دید و خواری و خفّت را به جان خرید یا جنگید و خاک وطن را از خون خود گلگون کرد؟
معنی: آیا باید در مقابل دشمن تسلیم شد و برتری او را بر کشور دید و تحقیر و کوچک شدن با همه ی وجود را پذیرفت، یا با دشمن جنگید و با جان فشانی و خون خود، خاک وطن را سرخ رنگ نمود.

آریو برزن با شمار اندکی از سپاهیان خود، به سپاه عظیم دشمن، یورش برد. گروهی بسیار از آنان را به خاک افکند.
معنی: آریو برزن با تعداد اندکی از سپاهیانش به سپاه بزرگ دشمن حمله کرد و بسیاری از آنان را کشت.

معنی کلمات درس هشتم فارسی پنجم

پارس: فارس مقدونیه: نام شهری در یونان زادگاه اسکندر
آهنگ ایران کرد: تصمیم گرفت به ایران برود ایستادگی: مقاومت
به نومیدی گرایید: دلسرد شد  پیکار: جنگ
با خاک یکسان کرد: همه چیز را نابود کرد گلگون: سرخ شده به رنگ خون
هجوم: حمله خانمان: خانه و کاشانه
انبوه: بسیار چیرگی: برتری و تسلط
تاخت و تاز: حمله و هجوم  اوضاع: شرایط وضعیت
جلال: عظمت ناگوار: ناپسند
خیره کننده: جالب برآمدگی: برجستگی
به شمار می رفت: به حساب آمد خرد: کوچک
تاسیس کرد: بنا کرد مانع: بازدارنده
هخامنشی: یکی از سلسله های ایرانی سپاه عظیم: لشکر بزرگ
سلسله: پادشاهی غرق اندوه شد: بسیار غمگین شد
بوم و بر: سرزمین  ناگوار: ناپسند
بدین: به این گویی: انگار
مباد: نباشد  یال: موی گردن شیر و اسب

مخالف و متضاد درس هشتم فارسی پنجم

نیرومند ≠ ضعیف
باختر ≠ خاور
انبوه ≠ کم
امید ≠ نا امید
اسیر ≠ آزاد
دشمن ≠ دوست
دلیر ≠ ترسو
زودتر ≠ دیرتر

هم خانواده درس هشتم فارسی پنجم

هجوم= مهاجم، تهاجم
شدت= شدید
مانع= موانع ، منع
اوضاع= وضع

کلمات  املایی درس هشتم فارسی پنجم

سلسله – عظمت – شهرت‌طلب – مقدونیه – جنگجو – گذرگاهی – آریوبرزن – اوضاع – نواحی باقی – محاصره – چیرگی – خواری و خفّت – درغلتانند – با قوّت – حیرت‌آور – مانعی – سپاه عظیم – برگزیدند

 

حتما ببینید: درسنامه درس نهم فارسی پنجم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *