عینکی

دیدتان را به یادگیری متحول کنید.
0

درسنامه درس هفدهم فارسی پنجم

درسنامه درس هفدهم فارسی پنجم

شهربانو دوستی

درباره نویسنده
شهربانو دوستی هستم، مدیر و موسس وب سایت عینکی دبیر آموزش و پرورش و علاقه مند به سئو

معنی شعر کار و تلاش درس هفدهم فارسی پنجم

براهی در، سلیمان دید موری / که با پای ملخ میکرد زوری
معنی: حضرت سلیمان در راه مورچه ای را دید که داشت به سختی پای ملخی را می برد.

بزحمت، خویش را هر سو کشیدی / وزان بار گران، هر دم خمیدی
معنی: مورچه به زحمت خودش را به هر سو می کشید و از آن بار سنگین پشتش خمیده شده بود.

ز هر گردی، برون افتادی از راه / ز هر بادی، پریدی چون پر کاه
معنی: با هر گرد و خاکی از راهش دور می شد و با هر بادی مثل پر کاهی به این طرف و آن طرف پرت می شد.

چنان بگرفته راه سعی در پیش / که فارغ گشته از هر کس، جز از خویش
معنی: با جدیت تلاش می کرد و به جز خودش به کس دیگری امیدی برای یاری رساندن نداشت.

به تندی گفت کای مسکین نادان / چرائی فارغ از ملک سلیمان
معنی: حضرت سلیمان با بداخلاقی به مورچه گفت: ای نادان چرا از قصر سلیمان غافل مانده ای؟

بیا زین ره، بقصر پادشاهی / بخور در سفره‌ی ما، هر چه خواهی
معنی: از این راه به قصر پادشاهی من بیا و هر اندازه که می خواهی از خوراک های آنجا بخور. (در نعمت و راحتی زندگی کن).

چرا باید چنین خونابه خوردن / تمام عمر خود را بار بردن
معنی: چرا باید این همه سختی بکشی و همه ی عمرت را با کار سخت، مثل بار بردن سر کنی.

ره است اینجا و مردم رهگذارند / مبادا بر سرت پائی گذارند
معنی: این مسیری که تو در آن رفت و آمد می کنی، مسیر رفت و آمد انسان هاست و یک وقت یک نفر تو رو لگد می کند.

مکش بیهوده این بار گران را / میازار از برای جسم، جان را
معنی: این بار سنگین را بیهوده حمل نکن و برای خاطر خوراک (جسمت) خودت (روحت) را آزار نده.

بگفت از سور، کمتر گوی با مور / که موران را، قناعت خوشتر از سور
معنی: مورچه جواب حضرت سلیمان را این چنین داد : کمتر با مورچه ها (با من) از مهمانی (راحت طلبی) صحبت کن زیرا مورچه ها قناعت را از راحت طلبی بیشتر دوست دارند.

نیفتد با کسی ما را سر و کار / که خود، هم توشه داریم و هم انبار
معنی: ما نیازی به دیگران نداریم چون زحمت می کشیم و برای خودمان در انبار هایمان خوراک کافی جمع می کنیم.

مرا امید راحت هاست زین رنج / من این پای ملخ ندهم بصد گنج
معنی: من امید دارم که بعد از سختی کار به راحتی می رسم و این راحتی را با صد گنجی که بدون زحمت به من بدهند، عوض نمی کنم.

گرت همواره باید کامکاری / ز مور آموز رسم بردباری
معنی: تو هم اگر می خواهی همیشه در خوشبختی باشی از مورچه ها راه و رسم صبوری را بیاموز.

مرو راهی که پایت را ببندند / مکن کاری که هشیاران بخندند
معنی: هرگز به راهی نرو که بعد سبب پشیمانی تو بشود (زیر منت دیگران زندگی نکن) و کاری نکن که افراد دانا به تو بخندند.

گه تدبیر، عاقل باش و بینا / راه امروز را مسپار فردا
معنی: در زمانی که باید خردمندانه تصمیم بگیری عاقل باش و همه چیز را در نظر بگیر، و کار امروز را به فردا نینداز.

بکوش اندر بهار زندگانی / که شد پیرایه‌ی پیری، جوانی
معنی: در روز های جوانی که توانا هستی همه ی تلاشت را بکن که همین تلاش ها، زندگی خوب و زیبا را در دوران پیری می سازد.

معنی لغات  درس هفدهم فارسی پنجم

مکتب : مدرسه ، دبستان از بر کردم : حفظ کردم
رحمت حق بر آنان باد : لطف خدا بر آنان باد شوق آموختن : علاقه به یاد گرفتن
حضور یافته ام : مشرف شده ام ، آمده ام جایگاه : مرتبه ، درجه
اینک : حالا پیشگاه : صحن
بینا : آگاه و هوشیار پیرایه : آنچه سبب زیبایی شود ، ابزار آراستن ، زیور و زینت
تدبیر : اندیشیدن به منظور پیدا کردن راه حلی برای مشکل عاقل : دانا ، عالم
هشیاران : عاقلان ، دانایان گه : مخفف گاه
رسم : روش ، شیوه بردباری : شکیبایی ، صبر
همواره : همیشه کامکاری : نیک بختی ، خوش بختی
توشه : خوراک و آذوقه سفر گنج : گوهر ها و چیزهای قیمتی
سور : جشن و مهمانی قناعت : قانع بودن
خونابه خوردن : رنج بسیار کشیدن میازار : اذیت نکن ، آزار نرسان
مسکین : بینوا ، نیازمند ملک : سرزمین ، قلمرو
فارغ : آسوده ، راحت به تندی : به سرعت
کاه : علف سعی : تلاش و کوشش
وزان : مخفف و از آن گران : بزرگ و سنگین
سلیمان : نام یکی از پیامبران الهی که بر حیوانات ، جن و انسان ها فرمانروایی می کرد موری : مورچه ای
آداب : رسم و روش معین کرد : مشخص کرد

پر مهر : پر از عشق و محبت

اثر گذار : تاثیر گذار

ماندگار : پایدار ، ماندنی بدگویی حسودان : بد گفتن و به زشتی یاد کردن انسان های حسود
رانده شده : اخراج شد خوارزم : نام سرزمینی که ابوریحان در آن زندگی می کرد
مهارت : ماهر بودن در کاری حساب کردن : شمردن
اختر شناسی : ستاره شناسی ، نجوم حکمت : دانش و معرفت و علم
ناگزیر : ناچار نان آور خانه : کسی که مایحتاج خانواده را فراهم می کند
یاور : یاری کننده کسب علم و معرفت : به دست آوردن علم و دانش
مهرگان : پاییز ، اوایل پاییز دانستم : فهمیدم ، دریافتم
عزم : قصد ، اراده شدم : رفتم
عالمان : دانایان ، خردمندان مردم عادی : عامه ی مردم
دیار : سرزمین ، ناحيه پژوهش : تحقیق
خردمندانه : عاقلانه چه بسا : بسیار ، فراوان
پرسشگر : سوال کننده هوشمندی : آگاهی
در دل داشت : قصد و نیست داشت که به خانه کعبه برود به سبب : به علت
پس از درگذشت مادر : پس از فوت مادر راهزنی : غارتگری
سکه : پول فلزی صادق : راستگو
دینار : سکه ی طلا توشه ی من است : خوراک و آذوقه سفرم است
ناپسند : نکوهیده ، زشت صمیمی : بسیار نزدیک
پرتو : روشنایی هم نشین : دوست
معرفت : شناخت و علم خاکیان : اهل خاک ، مردم و انسان ها
بپرور : پرورش بده بر کرده اند : بلند کرده اند
نیک : خوش ، خوب خاکدان : دنیای خاکی ، این جهان
ملک : پادشاه لطف : مهربانی ، رحمت

کلمات خانواده درس هفدهم فارسی پنجم

سعی : ساعی
قناعت : قانع
بینا : بیننده
فارغ : فراغت
رسم : رسوم ، مرسوم

معلم : علم ، علوم ، تعلیم
جسم : اجسام
تدبیر : تدابیر
حضور : حاضر ، محضر

کلمات متضاد و مخالف درس ۱۷ هفدهم فارسی پنجم

بنشینم # بایستم
قبول # مردود
شیرین # تلخ
رنج # خوشی
رفتن # آمدن

ناپسند # پسندیده
بیدار # خواب
می گذرد # نمی گذرد
فراز # نشیب
بهترین # بدترین

خفتن # بیداری
دروغگو # راست گو
دراز # کوتاه
حضور # غیاب
ماندگار # زودگذر

ناشناخته # شناخته
پاک # آلوده
غافلان # هوشیاران

کلمه های املایی درس هفدهم فارسی کلاس پنجم

سلیمان – زحمت – وزان – چُنان – فارغ – کای – مسکین – قصر – خواهی – رهگذراند – بیهوده – قناعت – هشیاران – عاقل – خوارزم – ابوریحان – حضور – فراز و نشیب – برمیخاست – اثرگذار – حسودان – وظایف – غزنوی – فرصت – تحقیق – پژوهش – موضوعی – زیرکی – احترام میگذاشتم – ابوعلی سینا

 

حتما ببینید: دانلود رایگان نمونه سوال فارسی پنجم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *