در کنار خطوط سیم پیام / خارج از ده، دو کاج روییدند
معنی: خارج از روستا در کنار خط سیم مخابرات دو کاج روییدند.
سالیان دراز، رهگذران / آن دو را چون دو دوست میدیدند
معنی: سالهای طولانی، عابران و رهگذران، آن دو کاج را مثل دو دوست میدیدند.
روزی از روزهای پاییزی / زیر رگبار و تازیانه ی باد
معنی: یک روز از روزهای فصل پاییز در زیر رگبار و وزش شدید باد
یکی از کاجها به خود لرزید / خم شد و روی دیگری افتاد
معنی: یکی از کاج ها خم شد و روی کاج دیگر افتاد.
ریشه هایم ز خاک، بیرون است / چند روزی، مرا تحمّل کن
معنی: ریشه هایم از خاک بیرون مانده، لطفا چند روزی زحمت من را تحمل کن.
کاج همسایه، گفت با نرمی: / «دوستی را نمیبرم از یاد
معنی: کاج همسایه با مهربانی گفت: من دوستی را فراموش نمی کنم
شاید این اتّفاق هم روزی / ناگهان از برای من افتاد»
معنی: شاید همین اتفاق یک روز برای من رخ بدهد.
مهربانی به گوش باد رسید / باد، آرام شد، ملایم شد
معنی: رفتار مهربانانه این دو کاج به گوش باد رسید; باد هم آرام شد
کاجِ آسیب دیدهی ما هم / کَمکَمک، پا گرفت و سالم شد
معنی: کاج آسیب دیدهی داستان ما نیز، آهسته آهسته قدرت گرفت و سالم و تندرست شد.
میوه ی کاج ها، فرو می ریخت / دانه ها ریشه میزدند آسان
معنی: میوهی کاجها، به پایین میافتاد و دانه ها به راحتی، ریشه در خاک میزدند.
ابر، باران رساند و چندی بعد / دهِ ما، نام یافت «کاجستان»
معنی: ابر به روی آن دانه ها باران ریخت و پس از چندی روستای ما نامش «کاجستان» شد.
کم کمک : آرام آرام | پا گرفت : استوار شد و رشد کرد |
مراقبت کردن : نگهداری | محصول : حاصل |
بلافاصله : بدون درنگ و معطلی | سرنگون شدن : واژگون شدن |
مدارک : مدرک ها و درجه های علمی | غلام : بنده |
به دل پسرک نشست : کنایه پسرک از آن صدا خوشش آمد | مایل بود : میل داشت |
آشنا : دوست | ویلون : ساز موسیقی |
رگبار : باران تند و درشت | تازیانه : رشته از چرم که برای زدن استفاده می شد |
خطوط : خط ها | سیم پیام : سیم تلفن |
ملایم : آرام | آسیب دیده : مجروح |
تحمل کن : صبر کن | نرمی : مهربانی |
مطمئن شوی : یقین پیدا کنی | تامل کن : فکر کن |
نصحیت : پند و اندرز | احتیاج دارم : نیاز دارم |
خودرو : ماشین | مسیر : راه |
نام یافت : نامیده شد | پیش از آن که : قبل از آن که |
پسرک : پسر کوچک | پیمودن مسافتی : طی کردن راهی |
محنت : رنج ، درد | نیازموده : تجربه نشده |
در نهاد : آغاز کرد | ملاطفت : مهربانی |
ملک : پادشاه | حکم : دانش ، دلیل خردمندانه |
آزرده : رنجیده | حکیمی : طبیبی |
طریق : راه و روش | خامش : مخفف خاموش و ساکت |
غایب : پایان ، نهایت | پسندیده آمد : پذیرفت |
کرم : لطف | باری چند : چند باری |
غوطه خورد : غرق شد | جامه : لباس |
سکان : وسیله ای برای هدایت کشتی | برآمد : بالا آمد وارد کشتی شد |
خطوط : خط ، خطاط
سلام : سلامت ، سلیم
عبور : عابر ، معابر
تشکر : شکر ، شکور ، شاکر
خبر : اخبار ، مخبر
فکر : فکور ، تفکر ، افکار
کلمات متضاد و مخالف درس پانزدهم کاجستان فارسی پنجم
بزرگ ≠ کوچک
زیر ≠ رو
عاقبت ≠ آغاز
بالا ≠ پایین
محکم ≠ سست
کمترین ≠ بیشترین
خارج ≠ داخل
دوست ≠ دشمن
آشنا ≠ غریبه
روز ≠ شب
خم ≠ راست
نا امید ≠ امیدوار
ملایم ≠ تند
سالم ≠ بیمار
آسان ≠ سخت
زیاد ≠ کم
ثروت ≠ فقر
کلمه های املایی درس پانزدهم فارسی پنجم
خطوط سیم – رهگذران – تازیانه – تحمّل – تأمّل – اتفاق – کاجستان – ساحل – حصار – ثروت – نصیحت – نوهاش – احتیاج – بلافاصله – مطمئن – خاراند – بذر – خاطر – محصول – تصور – سقف – ضرر – خوابید – حصار – افق – آغوش
حتما ببینید: درسنامه درس شانزدهم فارسی پنجم