عینکی

دیدتان را به یادگیری متحول کنید.
0

درسنامه درس پانزدهم فارسی پنجم

درسنامه درس پانزدهم فارسی پنجم

شهربانو دوستی

درباره نویسنده
شهربانو دوستی هستم، مدیر و موسس وب سایت عینکی دبیر آموزش و پرورش و علاقه مند به سئو

معنی و ترجمه متن شعر کاجستان درس پانزدهم فارسی پنجم

در کنار خطوط سیم پیام / خارج از ده، دو کاج روییدند
معنی: خارج از روستا در کنار خط سیم مخابرات دو کاج روییدند.

سالیان دراز، رهگذران / آن دو را چون دو دوست میدیدند
معنی: سال‌های طولانی، عابران و رهگذران، آن دو کاج را مثل دو دوست می‌دیدند.

روزی از روزهای پاییزی / زیر رگبار و تازیانه ی باد
معنی: یک روز از روزهای فصل پاییز در زیر رگبار و وزش شدید باد

یکی از کاجها به خود لرزید / خم شد و روی دیگری افتاد
معنی: یکی از کاج ها خم شد و روی کاج دیگر افتاد.

گفت: «ای آشنا، ببخش مرا / خوب در حال من، تأمّل کن»
معنی: گفت: مرا ببخش موقعیت من را درک کن.

ریشه هایم ز خاک، بیرون است / چند روزی، مرا تحمّل کن
معنی: ریشه هایم از خاک بیرون مانده، لطفا چند روزی زحمت من را تحمل کن.

کاج همسایه، گفت با نرمی: / «دوستی را نمیبرم از یاد
معنی: کاج همسایه با مهربانی گفت: من دوستی را فراموش نمی کنم

شاید این اتّفاق هم روزی / ناگهان از برای من افتاد»
معنی: شاید همین اتفاق یک روز برای من رخ بدهد.

مهربانی به گوش باد رسید / باد، آرام شد، ملایم شد
معنی: رفتار مهربانانه این دو کاج به گوش باد رسید; باد هم آرام شد

کاجِ آسیب دیدهی ما هم / کَمکَمک، پا گرفت و سالم شد
معنی: کاج آسیب دیدهی داستان ما نیز، آهسته آهسته قدرت گرفت و سالم و تندرست شد.

میوه ی کاج ها، فرو می ریخت / دانه ها ریشه میزدند آسان
معنی: میوه‌ی کاج‌ها، به پایین می‌افتاد و دانه ها به راحتی، ریشه در خاک می‌زدند.

ابر، باران رساند و چندی بعد / دهِ ما، نام یافت «کاجستان»
معنی: ابر به روی آن دانه ها باران ریخت و پس از چندی روستای ما نامش «کاجستان» شد.

معنی لغات درس پانزدهم فارسی پنجم

کم کمک : آرام آرام پا گرفت : استوار شد و رشد کرد
مراقبت کردن : نگهداری محصول : حاصل
بلافاصله : بدون درنگ و معطلی سرنگون شدن : واژگون شدن
مدارک : مدرک ها و درجه های علمی غلام : بنده
به دل پسرک نشست : کنایه پسرک از آن صدا خوشش آمد مایل بود : میل داشت
آشنا : دوست ویلون : ساز موسیقی
رگبار : باران تند و درشت تازیانه : رشته از چرم که برای زدن استفاده می شد
خطوط : خط ها سیم پیام : سیم تلفن
ملایم : آرام آسیب دیده : مجروح
تحمل کن : صبر کن نرمی : مهربانی
مطمئن شوی : یقین پیدا کنی تامل کن : فکر کن
نصحیت : پند و اندرز احتیاج دارم : نیاز دارم
خودرو : ماشین مسیر : راه
نام یافت : نامیده شد پیش از آن که : قبل از آن که
پسرک : پسر کوچک پیمودن مسافتی : طی کردن راهی
محنت : رنج ، درد نیازموده : تجربه نشده
در نهاد : آغاز کرد ملاطفت : مهربانی
ملک : پادشاه حکم : دانش ، دلیل خردمندانه
آزرده : رنجیده حکیمی : طبیبی
طریق : راه و روش خامش : مخفف خاموش و ساکت
غایب : پایان ، نهایت پسندیده آمد : پذیرفت
کرم : لطف باری چند : چند باری
غوطه خورد : غرق شد جامه : لباس
سکان : وسیله ای برای هدایت کشتی برآمد : بالا آمد وارد کشتی شد

کلمات هم خانواده درس پانزدهم فارسی کلاس پنجم

خطوط : خط ، خطاط
سلام : سلامت ، سلیم
عبور : عابر ، معابر
تشکر : شکر ، شکور ، شاکر
خبر : اخبار ، مخبر
فکر : فکور ، تفکر ، افکار

کلمات متضاد و مخالف درس پانزدهم کاجستان فارسی پنجم

بزرگ ≠ کوچک
زیر ≠ رو
عاقبت ≠ آغاز
بالا ≠ پایین
محکم ≠ سست
کمترین ≠ بیشترین

خارج ≠ داخل
دوست ≠ دشمن
آشنا ≠ غریبه
روز ≠ شب
خم ≠ راست
نا امید ≠ امیدوار

ملایم ≠ تند
سالم ≠ بیمار
آسان ≠ سخت
زیاد ≠ کم
ثروت ≠ فقر

کلمه های  املایی درس پانزدهم فارسی پنجم

خطوط سیم – رهگذران – تازیانه – تحمّل – تأمّل – اتفاق – کاجستان – ساحل – حصار – ثروت – نصیحت – نوه‌اش – احتیاج – بلافاصله – مطمئن – خاراند – بذر – خاطر – محصول – تصور – سقف – ضرر – خوابید – حصار – افق – آغوش

 

حتما ببینید: درسنامه درس شانزدهم فارسی پنجم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *