۱- پرسید از آن چنار که «تو، چند ساله ای؟» *** گفتا: «دویست باشد و اکنون زیادتی است»
معنی: بوته ی کدو از درخت چنار پرسید که تو چند ساله هستی؟ چنار پاسخ داد دویست سال دارم و اکنون این، عمر زیادی است.
۲- خندید ازو کدو، که «من از تو، به بیست روز *** برتر شدم، بگو تو که این کاهلی ز چیست؟»
معنی: بوته ی کدو به او خندید و گفت که «من با گذشت بیست روز از جوانه زدن و رشد از تو برتر و بلندتر شدم جواب بده که علت این تنبلی چیست؟»
۳- او را چنار گفت: که «امروز، ای کدو *** با تو مرا هنوز، نه هنگام داوری است
معنی: چنار به او گفت که «ای کدو اکنون، هنوز زمان داوری میان من و تو نیست.»
۴- فردا که بر من و تو، وزَد باد مهرگان *** آنگه شود پدید، که نامرد و مَرد کیست»
معنی: فردا که باد پاییزی بر من و تو بوزد، در آن هنگام آشکار میشود که مرد و نامرد چه کسی است؟ (چه کسی برتر است؟)
رویید: رشد کرد | زیادتی: خیلی زیاد |
کهن سال: پیر ، قدیمی | بلند قامتی: قد بلند |
غازی: بند باز | معلق: آویختن ، آویزان شدن |
بستد: گرفت | باز داد: پس داد |
نرمی: نرم بودن، مهربانی | درشتی: خشونت |
جمله: همه | اشارت: اشاره ، نشان دادن |
طبیب: پزشک | فلان: شخصی غیر معلوم |
حاکم: قاضی ، فرماندار | حاصل کنم: بدست آوردم |
باز نیافت: پیدا نکرد | درمان نداشت: راه حلی پیدا نکرد |
دفن کرد: زیر زمین پنهان کرد | زر طلبید: طلا را خواست |
مقداری زر: کمی طلا | اعتماد: اطمینان کردن |
اصلا: هرگز | تحسین: آفرین گفتن |
به آرامی: به آهستگی | سرزنش: نکوهش ، ملامت |
غصه: غم، رنج | مواظبت کردم: نگهداری کردم |
روزها پشت سرهم آمدند: روزها به سرعت طی شد و گذشت | مطمئن باش: آسوده باش ، خیالت راحت باشد |
به عنوان: به نام ، به سمت | اشتیاق: آرزومندی ، شوق |
هجوم آوردند: حمله کردند | هیجان انگیز: شوق آور ، ایجاد کننده ذوق |
رسیدگی می کرد: مواظبت می کرد | معجزه آسا: شبیه معجزه، عجیب |
جارچیان: کسانی که در روزگاران گذشته خبرهای مهم را با صدای بلند به اطلاع مردم می رساندند |
جوانه می زد: شکوفه می داد |
امپراطور: پادشاه | مهرگان: اوایل پاییز |
ازو: از او | عجیب: شگفت آور |
کدوبن: بوته کدو | باد مهرگان: باد پاییزی |
داوری: قضاوت | کاهلی: سستی، تنبلی |
آنگه: آن گاه | باور: یقین ، اعتقاد |
بلند قامت ≠ کوتاه قامت
بالاترین ≠ پایین ترین
کاهلی ≠ زرنگی
نامرد ≠ مرد
بهترین ≠ بدترین
پیر ≠ برنا، جوان
خالی ≠ پر
زیبا ≠ زشت
زود ≠ دیر
شلوغ ≠ خلوت
درمان ≠ درد
نرمی ≠ زبری ، درشتی
انتخاب= منتخب
مخصوص= اختصاص، خاص
دقت= دقیق
مطمئن= اطمینان
منتظر= انتظار
زحمت= مزاحم، مزاحمت
جمع= مجموعه، جامع
اعتماد= معتمد
حاصل= محصول
مدّت – دویست – زیادتی – باد مهرگان – کاهلی – بلند قامتی – امپراطور – بستد – زر – اشارت – مدّتی – طلبید – صاحب
حتما ببینید: درسنامه درس ششم فارسی پنجم