عینکی

دیدتان را به یادگیری متحول کنید.
0

انشا درباره ایستاده ام، ایستاده ای…

خانه » انشا آماده » انشا درباره ایستاده ام، ایستاده ای…
نگارش دهم ایستاده ام ایستاده ای

شهربانو دوستی

درباره نویسنده
شهربانو دوستی هستم، مدیر و موسس وب سایت عینکی دبیر آموزش و پرورش و علاقه مند به سئو

انشا درباره ایستاده ام، ایستاده ای، ایستاده ایم، جنگلیم، تن به صندلی شدن نداده ایم.

انشا درباره ایستاده ام ایستاده ای

مقدمه: باید در مقابل سختی ها ایستادگی کرد تا هر باد و طوفانی ما را از پای در نیاورد.

بدنه ی انشا: آنچه یک جنگل را می سازد یک درخت نیست، بلکه هزاران درخت است؛درختان می دانند که بودن در کنار یکدیگر آنها را در مقابل هر حادثه ای مقاوم می کند.

بارها تک درختانی که در مقابل تند باد ها تاب نیاورده اند را دیده ام،اما هیچ گاه ندیده ام کمر یک جنگل در مقابل تند باد حوادث بشکند.

آنها درکنار یکدیگر،ایستاده اند، ریشه هایشان در اعماق خاک به هم گره خورده است، شاخه هایشان دست در دست هم داده اند و محکم و استوار در کنار هم زندگی می کنند.

رمز ایستادگی جنگل اتحاد تک تک درختانش است.

وقتی پدربزرگم از هشت سال دفاع مقدس برایم صحبت می کرد، به یاد جنگل افتادم، پدر بزرگ می گفت در آن سال ها با کمترین تجهیزات و وسایل دفاعی در مقابل دشمن ایستادگی کردند.

افراد زیادی همانند یک سرو سد راه تانک های دشمن شدند اما اجازه ندادند که دشمن هویت کشور را از بین ببرد.

در خیال خود کشورم را همانند جنگلی تصور کردم که هر قومیتی نوعی درخت تنومند این جنگل بود، قومیت هایی که در خاک این کشور ریشه دوانده اند و دست در دست هم استوار ایستاده اند.

ایستاده ام، ایستاده ای؛ ایستاده ایم، جنگلیم، تن به صندلی شدن نمی دهیم.

 

حتما بخوانید: انشا درباره ی درختی که پا در هواست

3 دیدگاه دربارهٔ «انشا درباره ایستاده ام، ایستاده ای…»

  1. بازتاب: بازنویسی حکایت یکی از حکما شنیدم که می گفت - مجموعه آموزشی عینکی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *