چرا قلم چی ترک تحصیل کرد؟

مطمئناً، همه شما بنیاد علمی آموزشی قلم چی رو میشناسید. کاظم قلم چی، مردی که بنیانگذار قلم چی است، زندگی پر  فراز و نشیبی داشته، از شرایط بد اقتصادی تا ترک تحصیل، در زندگی این مرد بزرگ به چشم میخوره.

اگه دوست دارید بدونید چی شد که زندگی قلم چی زیر و رو شد ادامه مطلب رو از دست ندید.

کاظم قلم چی در دی ماه سال ۱۱۳۴،تهران-میدان خراسان به دنیا اومد. اون یه برادر داره و مادر و خاله اش فرهنگی بودن.

در دوران کودکی و نوجوانی از نظر اقتصادی تو شرایط سختی زندگی می کردن طوری که قلم چی مجبور میشه از کلاس چهارم شروع به کار کنه.خودش در معدود مصاحبه هایی که با مجله هایی مثل کار آفرینان و خانواده سبز انجام داده می گه:

از دوران دبستان،تابستان که شروع می شد، میرفتم سرکار.حقوقم کم بود اما بالاخره به یک دردی میخورد.

سه سال آخر دبیرستان بود که دیگر کار کردن تابستان ها به تنهایی کفافمان را نمیداد. همین شد که روزها کار می کردم و شب ها درس می خواندم.

قلم چی و اولین تدریس

اولین تدریسم را کلاس پنجم داشتم. مدیر مدرسه به من پیشنهاد کرد که به یک دانش آموزی که جهشی خوانده بود و در ریاضیاتش مشکل داشت، ریاضی درس بدهم.من هم این کار را کردم و نمره ریاضی او ۱۳-۱۴ شد و سر صف، من تشویق شدم.آن تدریس را هرگز فراموش نمیکنم.

بعد از آن همیشه به بچه ها درس می دادم. در همان دوره شبانه هم به همه همکلاسی هایم درس می دادم. البته چون من سنم، سن دانش آموزان روزانه بود، کمترین اختلاف سنی ام با آنها ۱۰ سال بود.

ساعت چهار صبح، به پارک لاله می رفتیم، در می زدیم، نگهبان پارک در را باز می کرد،تا ساعت۷ صبح درس می خواندیم و بعد نیم ساعتی فوتبال بازی می کردیم و بعد همه سرکار می رفتیم،چون همگی شاغل بودیم.بعد از آن هم به شکل خصوصی در دوره دانشگاه تدریس می کردم.

کاظم قلم چی در مورد سنخیت فعالیتش با نام فامیلیش میگه:

من از پدرم شنیدم که مثل اینکه پدر بزرگم نویسنده بوده یا در چنین زمینه هایی کار می کردند، برای همین نام فامیل را قلم چی انتخاب کردند.

قلم چی و ایجاد کانون فرهنگی آموزش:

سال های بعد از جنگ بود و مردم از نظر اقتصادی در وضعیت مناسبی نبودن، بسیاری از نیروهای مستعد و جوان کشور به شهادت رسیده بودند و حالا دیگه همت جوانان بر سازندگی بود و آمار رسیدگان به مرحله کنکور به حد چشمگیری بالا رفته بود.

پس در چنین اوضاع و شرایطی حتماً استفاده از معلم خصوصی و تدریس یک نفره ضروری به نظر نمی رسید؛ فکر کردم در تدریس خصوصی نفع به کسانی می رسد که معمولاً وضع مالی خوبی دارند.

اما تکلیف آنهایی که با استعداد های خوب امکانات مالی نداشتند چه می شد؟ برای همین سراغ ایده ای رفتم که به کلاس های آموزشی، امکانات مالی و مدرسه نیازی نداشت و حتی منحصر به بچه های تهرانی نمی شد؛ ایده آزمون های منظم که هر کس با هر وضعیت اقتصادی امکان استفاده از آن را داشت.

قلم چی و اولین آزمون

سال ۷۲ اولین ازمون به شیوه قلم چی در زیر زمین دبستان آزادگان، خیابان بوستان چهارم در منطقه پاسداران تهران برگزار شد ونزدیک به ۶۰ نفر هم داوطلبانه آمدند و در آن شرکت کردند.

شبقره از دوستان کاظم قلم چی میگه:

کاظم با سرمایه زیر صفر و در واقع همان حقوق معلمی شروع کرد. ساختمان سید خندان را اجاره کرد و برای گروه بسیار کمی از داوطلبان آزمون برگزار می کرد. به گفته خودش غیر عادی به نظر می رسید بچه هایی که یک عمر از امتحان فراری بودند آن هم در روز جمعه بیایند و داوطلبانه امتحان بدهند.

او متوجه شده بود چیزی حدود ۷۵ درصد بچه ها امکان استفاده از کلاس های کنکور را ندارند و خودشان درس می خوانند؛ بنابر این احساس کرد بهترین حالت ممکن طراحی برنامه منظمی است که کمکشان کند تا به صورت خود آموز پیش بروند و در نوع خواندنشان نظمی ایجاد کنند.

در واقع شکل گیری کانون فرهنگی آموزش به همین دلیل صورت گرفت که در اکثر نقاط کشور و به خصوص در روستاها افرادی که لیاقت و استعدادش را دارند؛ بیایند و درست مثل سایرین درس بخوانند و در هر وضعیت مالی و درسی از روش کانون استفاده کنند.

خودش معتقد است گسترش این روند با شهریه کم باعث گسترش عدالت آموزشی می شد و همچنین خیلی از دانش آموزان هم که روزها کار می کردند و شب ها درس می خواندند، می توانستند همین طور درس بخوانند و موفق شوند.

چرا پرونده قلم چی این روزها مثل خیلی از وقف های دیگر روی بورس است؟

“همه باید درس بخوانند حتی فقیرترین ها. پس: پیشنهادی به شان می کنیم که نتوانند ردش کنند.”

این پدر خوانده برای اینکه همه بتوانند درس بخوانند، دو پیشنهاد اساسی دارد، اول اینکه دانش آموزانی که مشکل مالی دارند و سرپرستی شان به عهده مادرشان است، بورسیه می شوند تا رایگان درس بخوانند.

دوم هم ساخت مدارس و کتابخانه است تا نه تنها بعد از خودش این مسیر ادامه پیدا کند، بلکه طوری باشد که همه دانش آموزان نیازمند بتوانند از آن بهره مند شوند. به گفته او تا به حال ۳۰۰ نمایندگی کانون در سراسر کشور وقف شده است. برای همین هم هست که پرونده قلم چی مثل خیلی از وقف های دیگر روی بورس است.

قلم چی موافق کنکور یا مخالف کنکور؟

کاظم قلم چی میگه:

ما راجع به این قضیه یک پاسخ روشن داریم. اولین اصل برنامه ریزی ما این است که ما هماهنگ هستیم با نظام آموزش کشور. یک دلیل روشن و ساده هم دارد. دانش آموز باید ذهن منظم داشته باشد. اگر ما دائماً بگوییم که ما با این روش موافق هستیم یا خیر، این آرامش دانش آموز را به هم می زند. ما خودمان را زیاد درگیر نمی کنیم.

بودن یا نبودن کنکور موضوع کار ما نیست.در سال ۵۴ یا ۵۵ یکسال کنکور را برداشتند، فقط با معدل دانشجویان را گزینش کردند، فقط همان یکسال بود و بعد هم تغییر کرد، اما در همان سال هم شخصی که نفر اول شده بود و وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران هم شد و او را با نام آقای ۲۰ معرفی کردند، کسی بود که تمام نمراتش در سال ششم دبیرستان ۲۰ شده بود.

هر جایی امکانات گسترده است. مثلاً در آمریکا همه دوست دارند که به دانشگاه هاروارد،ییل،کلمبیا و .. دانشگاه های معتبر بروند، اینطور نیست که هر کسی بتواند وارد شود. درآنجا هم باید امتحان SAT بدهد. خب در ایران هم هر کسی میخواهد وارد دانشگاه شریف، تهران و.. بشود باید مکانیزم مشخصی وجود داشته باشد، به هر حال این مکانیزم مساله ما نیست.

حتما بخوانید: کدوم آزمون آزمایشی رو شرکت کنم؟