یک روز پرستو کوچولو با پدرش رفت پارک و توپ قشنگشو هم با خودش برد تا بازی کنه.
تو پارک یک پروانهی زیبا رو دید که روی گلهای پونه نشسته بود، یکم آن طرف تر روی پلههای پارک یک پرنده رو دید که بالا و پایین میپرید.
به پدرش گفت پدر این پرنده اسمش چیه؟ پدرش گفت اسمش مثل اسم قشنگه تو هست .
پرستو درحال بازی کردن با توپش بود که دوستش پریسا رو دید. باهم کمی بازی کردند.
پیشنهاد ویژه: کاربرگ کار با قیچی (افزایش هماهنگی چشم و دست کودک )
مادر پریسا که پیراشکی خریده بود به پرستو پیراشکی تعارف کرد. پریسا از پرستو خداحافظی کرد و رفت.
پدر پرستو چون از اداره پرونده آورده بود باید زودتر بر میگشت خونه. تو راه برای منزل پرتقال خریدن و به فروشنده پول دادند.
پرستو وقتی خونه رسید پولیورشو در آورد و گذاشت توی کمد. بعد نشست خاطرهی یک روز در پارک رو برای خودش تعریف کرد.
دید چقدر امروز چیزهایی رو دیده که حرف پ داره اون کلمات رو تو یک کاغذ جدا نوشت.
دید تو بعضی کلمات حرف پ در اول کلمه در بعضی ها وسط و بعضیها آخره…
ما دوتا پ داریم پــ غیر آخر پ آخر. بچههای خوبم، کلماتی که پ دارند رو بگید و بنویسید.شما هم میتونید با پرستو همراه بشین.
حتما بخوانید: دیکته درس پـ پ کلاس اول دبستان