مقدمه: صدای اذان، بهترین صدایی است که ما با آن به آرامش می رسیم.
بدنه ی انشا: آن موقع ها هنوز به مدرسه نمیرفتم، معنی اذان را نمیدانستم اما از شنیدن آن لذت میبردم.
وقتی مادرم را میدیدم که بعد از شنیدن صدای اذان از مسجد محله، به نماز می ایستد، با خود فکر میکردم که صدای اذان پیام آور زمان گفت و گو با خدا است.
کنار مادرم می ایستادم و هر چه او میگفت تکرار میکردم.
مادرم که علاقه من را به نماز میدید، به من گفت که اگر بخواهی میتوانی به مسجد بروی.
بیشتر اوقات، قبل از اذان مغرب خودم را با عجله به مسجد می رساندم .
نمیدانم در این صدا چه بود که به من آرامش عجیبی می داد، از شنیدن صدای اذان لذت میبردم.
در صف نماز می ایستادم و بعد از اذان، شروع به خواندن نماز میکردم.
با گفتن الله اکبر به تمام مشکلات زندگی می گفتیم خدای ما بزرگتر از تمامی مشکلات و سختی هاست.
هر زمان که می گویی اشهد ان محمد رسول الله (ص) و اشهد ان امیرالمومنین علیا ولی الله با افتخار می گویی من مسلمان هستم و شهادت می دهم که محمد رسول خداست و علی امیر مومنان است .
صدایی که وقتی می شنوی دست از گناه کردن می کشی ،چون این خداست که به تو می گوید بشتاب به سوی رستگاری و بشتاب به سوی بهترین عمل .
صدایی که وقتی به گوشت میرسد با وضو گرفتن خود را پاک میکنی و به سپاس و ستایش پروردگارت می پردازی.
شهادت می دهی که خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد و چه زیباست این عبادت خالصانه و صدایی که نامش «اذان»است.
نتیجه: اذان صدایی است که خدا به وسیله آن ما را به سوی خودش فرا می خواند.
حتما بخوانید: انشا درباره ربات پیش خدمت
یک دیدگاه دربارهٔ «انشا درباره اذان»