کلمات متضاد یا مخالف به کلماتی گفته می شوند که هم از نظر معنی و هم از نظر تلفظ و هم از نظر نوشتن با هم فرق دارند.
تضاد در شعر و نثر به کار میرود؛ و خاص ادبیات فارسی نیز نیست.(ویکی پدیا)
با این حال نمونههایی از تضاد در اشعار فارسی، به ویژه شعر صائب تبریزی و سعدی وجود دارد.
بیت زیر از سعدی نمونهای از تضاد در ادب فارسی است:
- مثال
بگویم تا بداند دشمن و دوست که من مستی و مستوری ندانم در مثال بالا دشمن و دوست تضاد هستند .
مثال
محتسب است و شیخ و من صحبت عشق در میان از چه کنم مجابشان پخته یکی و خام دو واژههای پخته و خام و یک و دو با هم متضادند.
- مثال
|
|
واژههای نومیدی با امید و همچنین واژگان سیه با سپید متضاد و مخالف هستند.
- مثال
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش که نیستی ست سرانجام هر کمال که ست واژههای هست و نیست با هم متضاد هستند.
- مثال
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا واژههای دوست و دشمنان با هم متضاد هستند.
- مثال
از رخ و زلفت ای صنم روز من است همچو شب وای بروزگار من روز یکی و شام دو واژههای روز و شب، روز و شام و یک و دو با هم متضادند.
کلمات متضاد (مخالف) |
|
هنرمند | بی هنر |
آمدن | رفتن |
ارزان | گران |
بی نیاز | نیازمند |
پست | بلند |
تاریک | روشن |
ضعیف | قوی |
کم هوش | باهوش |
غمگین | شادمان |
ناتوان | توانا |
شب | روز |
بالا | پایین |
زشت | زیبا |
جوان | پیر |
خشک | خیس |
خنده | گریه |
خوبی | بدی |
ترسو | دلیر |
محروم | بهره مند |
خندان | گریان |
دیر | زود |
راست | دروغ |
روزانه | شبانه |
روشنایی | تاریکی |
سیاه | سفید |
گرم | سرد |
ناشناخته | آشنا |
بیگانه | آشنا |
ویران | آباد |
کم | زیاد |
زندگی | مرگ |
آغاز | پایان |
جنگ | صلح |
آسان | دشوار |
ثروتمند | فقیر |
به آرامی | به تندی |
ناپسند | پسندیده |
خیر | شر |
ناجوانمرد | جوانمرد |
بگو | نگو |
تند | آرام |
سیراب | تشنه |
کوتاه | بلند |
جدید | بلند |
دشمنان | دوستان |
جانور اهلی | جانور وحشی |
خشک | خیس |
گفت | نگفت |
آشنا | نا شناس |
کلمه ای سراغ دارید که در این لیست نباشد؟ برای ما کامنت کنید.
حتما بخوانید: کلمات هم خانواده
یک دیدگاه دربارهٔ «کلمات متضاد»